عید با طعم اشک و خون...

امروز عید است  و عید یعنی روزی مبارک یعنی روزی که یک انسان  به امر معبود  بخشیده شد به عبدش...

حاجی ها به شکرانه  مقبولی حج شان مو میتراشند و گوسفند قربانی میکنند و خوشحال از توفیق بجا آوردن واجبی از واجبات پروردگار...

اما هستند حاجیانی که این روزها رزق شان اشک است ودلشان خون حاجیانی که به ظلم  ظالم جا ماندند از قافله عشق آنهم تنها به جرم  دفاع از خاک واعتقادشان...حاجیانی که فرزندانشان را قربانی میکنند به عشق معبود به عشق وطن

 -------------------------------------------------------------------------

نمیدونم چی باید گفت به آدم هایی که ادعای مسلمونی و فخر اسلام بودن دارن اما به اصلی ترین سفارش پیامبرشون یعنی حفظ برادری و ستاندن حق مظلوم از ظالم توجهی ندارند و خودشون شدند آتیش بیار معرکه و هیزم به  کوره ظلمِ  ظالم میریزن...

عرب های مسلمان نما سعودی ای که ناجوانمردانه اجازه ندادن برداران هم دین و مذهب شون والبته هم زبان برای ادای مناسک حج وارد عربستان بشن واقعا تا کجاها پیش رفتند در توهم بزرگ بودن  که جرات  کشیدن  خط رد بر دعوت نامه  خدا رو پیدا کردند...

آخه تا کی سکوت...

 

نمیدونم اما شاید این روزها مهدی فاطمه  عرفاتش را با حاجیان جامانده "سوری" گذراند تا مرهمی باشد بر دل زخم خورده آنها...

 

  همین...

کاش زودتر بیایی...

گفتم بنشینم و با دلی زخم خورده وتنگ برایت بنویسم...

سلام، راستی  هیچ تکراری نوتر از سلام نیست . اصلا هیچ میدانی چند سال است که در انتظار تو غبار جاده ها را به چشم میخریم ؟ یازده قرن! باورت میشود؟ بعضی هایمان خسته شدند اما ما هنوز طاقت آورده ایم ایستاده ایم  نفس میکشیم هرچند سخت اما جای شکرش باقی ست که سرد نشده ایم.

وقتی تو بیایی با طولانی ترین شعر سپیدی که در چشم هایت داری همه باور خواهند کرد که گل سرخ در زمستان هم خواهد رویید

. و آن وقت "نمیدانم کی" که بیایی دیگر هیچ چشمی برای  فهماندن مقصودش منت هیچ قلم  و کاغدی را نخواهد کشید وتهمتی ناروا نخواهد شنیدبخاطر تپیدن دلش برای دین و مذهبی الهی...

و دیگر هیچ وقتِ خدا "امیر محمد" روی دفتر مشقش خوابش نخواهد برد و میدانم که تو به رویش نخواهی آورد که چرا بعدازظهرها یک راست نمیرود خانه و چرا هر ماه پول های کیف پدرش یک هو زیاد میشوند...

و آنوقت "نمیدانم کی " که بیایی دیگر هیچ پیرزنی بر سر ته مانده غذایی با گربه در کنار پیاده رو خیابان بلوار دعوایش نمیشود. و آنوقت تو دنیا را به دلهای کوچک خواهی داد تا یک روز دنیا هم رویِ روشنی را ببیند و هر دلی  شعبه ای از محبت شود.

و آنوقت "نمیدانم کی" دیگر شیرینی فروشی سر کوچه مان خرده شیرینی  دیروزش را با شیرینی امروزش قاطی نخواهد کرد

 و دیگر هیچ کودک همسایه ای نباشد که خوابش نبرد از صدای گرسنگی شکمش...

و دیگر با بودن تو هیچ آفتابگردانی به خاطر پیداکردن خورشید  سرش گیج نخواهد رفت و چادر سپید خواهرم با گلهای آبی و بنفش موقع نماز قشگترین دشت گل بنفشه دنیا خواهدشد و تمام پنجره های دنیا رو به خدا خواهند شد...

در این هیاهوی پرزرق و برق دنیا نمیدانم چقدر دلم هوایت را کرده است و شاید هم...

 امشب که  صدای باران می آید نمیدانم چرا فکر میکنم که تو هم در یک جمعه بارانی خواهی آمد.جمعه ای که پر هیاهوترین جمعه خواهد بود و بازارهای عاشق بازی به دور از تمام زرق و برق ها بارزترین تعطیلیشان را خواهند داشت

و چقدر دلم میخواهد که همین جمعه بیایی

اللهم عجل لولیک الفرج

      به رغم مدّعیانی که منع عشق کنند......جمال چهره تو حجّت موّجه ماست

---

بخاطر پست قبلی خیلی ها بهم ایراد گرفتن و حرف هایی زدن که حق من نبود...

نمیدونستم وقتی صادقانه نظری مخالف نظر هم فکرام رو داشته باشم تا این حد براشون سخته که...

بگذریم...الان به حرف یه بزرگی میرسم که میگفت در این راه فرهنگ سازی که تو پیش گرفتی ناملایمات و تیری که از طرف خودی بهت میخوره زیاده و ...

خب شاید خیلی از شما عزیزان حق دارید چون در این راه بدی هایی که شنیدین خیلی بیشتر از خوبی هاش بوده...من قصدم فقط وفقط  اشاعه دین و مذهب قشنگمون بوده به جوون های هم سن و سال خودم که گرفتار دامی همچون فیسبوک هستند

*هستم تا آخر....

خوب یا بد؟؟؟!!!

سلام...

نمیدونم با به روز کردن این پست  خودم هم فیلتر میشم یا نه!!! به هرحال مهم نیست چون از بچگی یاد گرفتم حرفی رو که ایمان دارم درسته را با شهامت وبا رعایت ادب و احترام بگم...

بنده به عنوان یک مخلوق خدای بزرگ و یک جوان  ایرانی با عملی به نام فیلترینگ در فضای مجازی جمهوری اسلامی ایران مخالفم و اعتراض دارم...خداوند به هر انسانی عقل و شعور و اخلاق رو عنایت کرده و هر انسانی مسئول اعمال و رفتار خودش و عواقب اون هست.هیچ کسی اجازه نداره برای دیگری تصمیم بگیره. همه ما انسانیم و خداوند انسان رو شریف آفریده بنابراین اقدامی همچون فیلتر کردن یعنی نقض شعور و اخلاق انسانی...یعنی اینکه شما نمیفهمی چی برات خوبه چی بده!

نمیدونم وزارت ارشاد چطور اجازه چاپ رمان هایی که درش خیلی واضح  از مسائل غیر اخلاقی صحبت شده و شرایط ذهنی مستهجن رو برای خواننده متجسم میکنه رو میده  اما در فضای مجازی بشمار 3 وبلاگ هایی رو یه حرف سیاسی مخالف نظر اونها زده میشه  فیلتر میکنه.چرا اجازه بحث و تبادل نظر رو به کاربران اینترنتی نمیدن تا شبهات سیاسی  حل بشه؟؟؟ اونهم در فضای امروز جامعه که سیاست تا صف نانوایی محله مادربزرگ پدربزرگ ها هم کشیده شده

در برخی مساجد و منبرها که تا بخوای از سیاست حرف بزنی و ابهامات فکری و سیاسیت رو بپرسی سریع  حرفت رو قیچی میکنن که اینجا محل  عبادت است و سیاست ممنوع... و اون چیزی رو فقط میگن که صلاحه البته از نظر خودشون...در خیابون و تاکسی و جمع های سیاسی بی پایه هم که نمیشه نتیجه گرفت.پس یه جوون و نوجوونی که داره  در ایران که سیاست حرف اولش شده رشد میکنه کجا و چطور بدنبال جواب سوال هاش باشه و مهمتراینکه خودش تشخیص بده کدوم راه رو پیش بگیره...نه اینکه براش مشخص کنند.

فیس بوک رو فیلتر کردند و ورود به این فضا رو عملی زشت و جرمی نابخشودنی میدونند.در حالیکه در همین فضا دارن ذهن های همین جوون ها و نوجوون هامون رو تسخیر میکنند و پرورش میدن.اونوقت به خانم یا آقای مدعی مذهب ودین که میگی جنگ نرمه خواهر من برادر من برو در این فضا و بجنگ...هزار دلیل برات میاره که اگه پات رو بذاری فیس بوک گناه کبیره کردی...اونوقت خودمون رو هم افسر جنگ نرم میدونیم. وهمه جا جار میزنیم...افسری که فقط بشینه تو سنگر و هیچ تک و پاتکی به دشمن نزنه  همون بهتر که نباشه...

وچه خنده دار که مسئولین ما فیلتر میکنند ولی خودشون درفیس بوک صفحه دارند...آخه اونها میفهمند و بقیه نمیفهمند...

مخالفم،مخالفم،مخالف...

شما چطور؟؟؟

 

---

سوء برداشت برخی عزیران باعث شد تا این پی نوشت رو اضافه کنم که:

۱.اگر متن رو به دقت مطالعه کرده باشید متوجه میشین که منظور بنده فیلترینگ سیاسی و وبلاگ های سیاسی با خط فکرهای متفاوت هست نه فیلتر کردن سایت های غیر اخلاقی

۲.بنده هم با فیلتر کردن سایت های غیراخلاقی موافقم...البته امروزه با وجود فیلتر شکن های قوی اونهم چاره ساز نیست

۳.دوستی فرمودن  اگه فیلترینگ بده پس جمهوری اسلامی و حجاب هم برداشته بشه وهرکی راه خودش رو برود...باید عرض کنم که خیر منظور من این نبود ...مشکل اساسی ما اینه که همیشه واقعیت رو با احساس  به هم میپیچونیم و اونوقت نتیجه گیری میکنیم که این اشتباهه

۳.همونطور که عرض کردم بنده با شخصی سازی کردن فضای مجازی مخالفم  واینکه برای ما تصمیم گرفته بشه چه بحثی رو در فضای مجازی راه اندازیم و یا نه...درضمن فکر نمیکنم احساسی با موضوع برخورد کرده باشم حقیقتی بود که از دیدگاه خودم بیان کردم

انصاف...

سلام...

این پست رو به  دنبال جمله (باردیگر نام ایران به عنوان کشوری صلح جو بعد از ۸ سال بر روی زبان ها در جامعه بین الملل افتاد ) که در یکی از سایت ها خوندم  نوشتم قبلش باید بگم که من  قصد کارشکنی یا بد نشون دادن موضوع نیستم فقط خواستم  به قولی در حد خودم و بلاگم روشنگری کرده باشم و خواستار انصاف...

تا نظر شما چی باشه....!!!؟؟؟؟

طبق گفته نویسنده این جمله در  8 سال گذشته آقای احمدی نژاد با حضورشون در سازمان ملل حرف هایی زدند که باعث شده عزت و بزرگی ملت ایران در نظر دنیا  کم ارزش بشه وایران صلح طلب معرفی نشه حالا جناب روحانی  باعث بزرگی بیش از پیش ایران شده و آن را صلح طلب معرفی نموده است.باید بگم در خوب و جامع بودن نطق جناب روحانی شکی نیست و همه پسندیدیم  ولی من هرچه که در متن سخنرانی جناب احمدی نژاد دقیق شدم چیزی که این نویسنده محترم گفته بودند رو پیدا نکردم بلکه صلح طلبی را خواسته اصلی ایشون دیدم

 بنده من مقایسه ای کردم بین دو نطق روسای جمهوری کشورمون  که نتیجه ش رو میتونید بخونید و خودتون قضاوت کنید.

احمدی نژاد: در جمع شما خواهران و برادران از سراسر جهان حضور یافته ام تا برای بار هشتم در هشت سال مأموریت خدمتگزاری به مردم شایسته کشورم، به جهانیان نشان دهم که ملت شریف ایران همچون گذشته تابناکِ تاریخی اش، اندیشه ای جهانی دارد و از هرگونه تلاش و مجاهدت برای تأمین، توسعه و تحکیم صلح ، ثبات و آرامش در جهان که البته تنها از طریق همفکری و همکاری و مدیریت مشترک میسر است، استقبال کرده و آن را مهم تلقی میکند.

 

روحانی: در برابر همه بیم ها، امیدهای جدیدی وجود دارد: امید اقبال مردم و نخبگان در سراسر جهان به "آری برای صلح و نه برای جنگ"، و امید به ترجیح گفت و گو بر ستیز، و اعتدال بر افراط

 

احمدی نژاد: باور ندارم که توده¬های مسلمان و مسیحی¬ و یهودی، هندو و بودایی و غیره با یکدیگر مشکلی داشته باشند،آنان به راحتی با هم انس میگیرند و در فضای دوستی زندگی میکنند و همگی خواهان پاکی و عدالت و محبت هستند. آدمیان شایسته چنین وضعی نیستند و خداوند حکیم و مهربان که همه انسانها را دوست دارد چنین وضعی را نپسندیده است. او از انسان که بالاترین مخلوق اوست خواسته است که بهترین و زیباترین زندگی همراه با عدالت و عشق و کرامت را در زمین بر پا کند، پس باید چاره ای اندیشید.

روحانی:زیربنای امید، باور به اراده عمومی مردم جهان برای مبارزه با خشونت و افراط، تغییر پذیری، مخالفت با ساختارهای تحمیلی، بها دادن به گزینش و عمل مسئولانه انسانی است. امید، بی تردید یکی از بزرگترین نعمت های خداوند مهربان به همه انسان هاست. اعتدال نیز به معنای حرکت خردمندانه، هوشمندانه، زمان مند و مکان مند در تلفیق آرمان های والا، گزینش راهبردهای اثرگذار و در نظر گرفتن واقعیت هاست.علیرغم همه مشکلات، من عمیقاً به آینده امیدوارم. با همبستگی جهانی علیه خشونت و افراط، تردیدی ندارم که آینده روشن است. اعتدال، آینده جهان را درخشان خواهد کرد.

 

حالا به نظر شما آقای احمدی نژاد چیزی جز صلح را خواسته بود...وغیر از خواسته ی رئیس جمهور آقای روحانی ست؟

                                                                                                                    

 

وهمچنان ادامه دارد...

می‏گفت:

مشت و درفش را چه تناسب؟
قلب و گلوله را چه رفاقت؟
فریاد در مقابل رگبار؟
اندیشه در برابر نیزه؟
گفتم: نیروی انقلابی ایمان
اعجاز می‏کند.
فریاد، اگر ز قلب برآید
دشمن‏ترین حریف تو را هم
در جبهه‏ات رفیق و هم آواز می‏کند.
باریکه‏های آب،
تا جلگه‏های تشنه و محتاج،
حتی ز قلب سنگ، رهی باز می‏کند.
زور و فشار و قدرت و تحمیل
در عرصه اراده مردم
مغلوب می‏شود.
امیدوار باش،
از قطره قطره قطره خون‏های گرمِ شهیدان
صدها نهال تازه پربار
گل‏بوته ‏های شور و شهامت  روییده است و باز بروید.

و همچنان ایستاده ایم به پاس خونتان...

و

نگاهی خواهیم و شفاعتی...

هفته دفاع مقدس گرامی باد

سپاس...

سپاس

بنده به عنوان یکی از طرفداران و دوستدار حجاب و عفاف اسلامی از رئیس جمهور منتخب جناب  روحانی بخاطر دستوری که جهت رسیدگی و قانون دهی به وضع حجاب و عفاف در کشور دادند تشکر میکنم.

راستش وقتی این خبر رو شنیدم یاد حرف هایی که ایشون در زمان تبلیغات شون درمورد حجاب و عفاف و اینکه  عفاف با حجاب هیچ تعاملی ندارد واین دو را عین هم ندانیم افتادم یادمه اون موقع خیلی رنجیدم والبته متعجب شدم از اینکه کسی در کسوت یک روحانی و مبلغ دین بیان کننده این عقاید بوده...تا امروز هیچ امیدی به بهتر شدن وضع حجاب تا چهار سال آینده نداشتم بلکه منتظر وضیعتی بدتر از این بودم. ولی حالا باشنیدن این خبر خوشحال شدم وامیدوار...امید به اینکه تحقق پیدا کنه این وعده...و انشاالله به مرحله عمل هم برسه نه صرف حرف...

اما یه حرفی هم با اجرا کنندگان این قانون یعنی مسولین نیرو انتظامی و ارشاد دارم. بنده به عنوان طرفدار و دوستدار عفاف و حجاب از همه مجریان این قانون  مصرانه خواستارم حرکتی نکنند که دین زدگی و بیزاری از حجاب بیشتر از پیش در جامعه گسترش پیدا کنه...بارها شاهد برخورد ناشایست این عزیزان با بدحجابان بودم ورنج کشیدم، برخوردهایی که جز له کردن غرور و شخصیت یک انسان و بیزاری بیشتر و بیشتر از حجاب نتیجه دیگری نداشته و ندارد

 

خداوند انسان رو عزیز آفریده انسانی که سجده بر او از واجبات خدا شد 

             و هیچ کس حق بی حرمتی به  این عزت رو نداره...     

                                   

به نظر من نداشتن حجاب متعارف اسلامی ناشی از یک فقر بزرگ در وجود هر فرد میشه که این فقر باید به همت بزرگان برطرف بشه فقری که متاسفانه بخش بزرگیش رو همین بزرگان ما به تفکر وعقیده افراد جامعه تزریق میکنند نمونه ش چرا در همه سریال ها و فیلم های ما باید اون زن بیچاره و مظلوم فلک زده چادری باشه ولی اون خانوم پولداره شیک و باکلاس وبی حجاب

 چرا در دفتر فلان مدیر یا فلان آقا  منشی باید یه عروسک خوشگل و خوش آب ورنگ باشه که ارائه خدمت میکنه چرا نباید یه خانم محجبه چادری با رویی باز و گشاده حضور داشته باشه و نمونه های دیگه که الان مجال گفتنش نیست

مشکل ما اینه که حجاب رو در جامعه بد نشون دادند همیشه از حجاب خانمی چادری رو دیدیم که اخمالو و عبوس بوده وفقط یه دماغ ازش معلوم بوده این خودش یعنی القای حجاب زدگی...هیچ وقت حجاب و قشنگی هاش وآرامش وجودی یک محجبه رو برای مردم مون اونطور که هست به جز در چند همایش و مقاله نشون ندادند...

همین...

 

حالا شما موافقی یا مخالف؟؟

 

 

عید آمد و عید آمد...

سال 73 در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی مدتی بود که
شهید پیدا نمیشد
شب در حین دعا برادران متوسل به
امام رضا (ع)
شدند. فردا صبح در حین تفحص شهیدی بدست آمد بنام
سید موسوی حسینی
که یک آینه ای همراه آن شهید بزرگوار بود
که در آن نوشته شده بود:
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

                                                                                                (از خاطرات نیروی تفحص)

                

آقاجون یه نیم نگاه...

عیدتون مبارک

اخراج به علت ؟؟؟

*(((مورد بی‌مهری و بی‌توجهی برخی رسانه‌ها و افرادی قرار گرفتم کهرفتارشان مصداق بارز بداخلاقی و بی‌حرمتی به آزادگی و آزاداندیشی است؟)))

  *(((یک حزب دولتی برآمده از دولت هفتم و هشتم از طرف تمام جریان تصمیم می گرفت و اگر کسی با آن تصمیم مخالفت داشت با بهره گیری از گزاره های مختلف و در قالب های زیبایی که داشت نه تنها مخالفین بلکه منتقدین را یا از صحنه بیرون می کرد و یا مجبور به سکوت می کرد. این درحالی بود که ادعای گسترش جامعه مدنی و مشارکت مردم توسط آنان گوش فلک را کر می کرد.)))

*(((اینجانب را از پشت کردن به سوگندی که در ابتدای عضویت در شورای شهر تهران خورده ام باز نخواهد داشت و شرافت و عمل به سوگند خود را به تسلیم شدن در برابر دیکتاتوری مدرن ترجیح خواهم داد.)))

 

این چند خطی که خوندید رو خانم الهه راستگو عضو شورای شهر تهران که به علت عدم اجرای دستور آقایون بالا مبنی بر رای غیر حزبی که به آقای قالیباف دادند حکم اخراج شون از حزب اسلامی!!! کار صادر شده گفتن

هدف من از قرار دادن این پست  بررسی چند وچون این ماجرا نیست چراکه الان سوژه خبری خیلی از وبلاگ ها و سایت های دیگه شده و پرداخته شده بهش

هدف من این بود که بگم چند هفته گذشته یکی از طرفداران حزب اصلاح طلب بنده رو و تمام هم فکرای منو یه سری آدم خشونت طلب افراطی مورد خطالب قرار داد و اینکه آزادی بیان رو نقض میکنیم و دوره ماها سر اومده درمقابل از خودشون و هم فکرای خودش به عنوان پرچمدار آزادی بیان ومذاکره کننده نام برد اونهم با قاطعیت وحالا میبینیم آزادی بیان در منطق اونها  یعنی چی؟

حالا خدایی کی افراطی و خشونت طلبه!!!!

از قدیم گفتن شب دراز است و...

 

البته از یه طرف هم

نباید گول ظاهر قضیه رو هم خورد که شاید همه این ها زمینه سازی باشه

به هر حال همیشه بصیرت...

همین

 

*ادامه گفته های خانم راستگو رو در ادامه مطلب میتونید بخونید

 

!!!!

درعجبم از مجلسی که با انگشت رای ما انتخاب شد تا مدافع حق ما و دین و ارزش هامون باشه اما الان لابی گری های چابلوسانه  را سرلوحه کارش قرار داده

تا جایی که خادم را کنار میذارن

بدون شرح 2 رو یادتونه...(دو پست پایین تر)

مثه اینکه خیلی ها باید عزلت نشین بشن آخه آقایون  خوش ندارند مخالفت و انتقاد بشنوند

یاد این جمله مولا علی در توصیه به مالک اشتر افتادم که:

(همواره خواست مقربان و نزدیکان را فدای مصلحت عموم کن زیرا خواص هرچه از تو برنجند هرگز با رنجش توده قابل مقایسه نیست)

 

                      

بهارستانی ها

کمی دقت و دلسوزی لطفا...

 

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ‏ ...

 

یکی از دست های شیطان شکست

بالاخره داریم اخبار خوبی رو از مردم عراق و غیرت شون میشنویم انگار که دست به زانو شدند و یا علــــــــی رو که سالها پیش باید میگفتند رو گفتند

آتشی که زیر خاکستر بود شعله ور شده و دامنگیر.و یقین داریم که این آتش روز به روز بزرگ و بزرگتر خواهد شد تا زمانی که خیاط هم در کوزه بیفتد...

روزی که پادگان اشرف سرنوشتش بشه مثه اشرف...

اون روز دیر نیست...

 

چرا اثر ندارد؟؟؟!!!!

چرا اثر ندارد؟؟؟!!!!

دقت کردین!! گوشی های نوکیا  (Nokia) و موتورولا  (Motorola) جیب های ما رو اشغال کرده.موسیقی از آی پد(IPad)به گوشمون  میرسه. سی پی یوهای اینتل (Intel) تجارت و اقتصاد وفرهنگ و سیاست ما رو میگردونه و اطلاعاتش رو پردازش میکنه و پرینترهای اچ پی (Hp) مطالبمون رو به چاپ میرسونه

اوقات سرگرمی مون رو با فیلم های هیجانی هالیوود(Hollywood) که در کمپانی بزرگ فاکس قرن بیستم   (Century fox 20) تولید شده پرمیشه و برای بچه های کوچیک کارتون های معروف والت دیزنی   (Disney) را  نمایش می دیم

وقت سفر این دوربین های کوداک(Kodak) هستند  که لحظات زیبای مارو ماندگار میکنند.مجریان اخبار شبکه سی ان ان(CNN) و خبرنگاران مجله هفتگی تایم(TIME) هستند که اخبار دنیا رو به گوشمون میرسونند.

 دیدین بچه ها مون با شیرخشک خوشمزه سرلاک(Cerelac) بزرگ میشن و شکلات های مگی            (Maggi) کیت کت(KitKat) و اسمارتیز(Smarties) میخورند.بعد از وعده های غذایی مون هیچ چیز به اندازه  نوشابه های کوکا کولا(Coca Cola) وپپسی(PEPSI) و فانتا (Fanta) ومیریندا (Mirinda) نمیچسبه وآنچه که بعد از یک روز کاری خستگی رو از تن آدم به در میکنه یک نسکافه (Nescafe)است با مخلوط با کافی میت (Coffee.Mate)

البته ناگفته هم نمونه که با ژیلت  (Gillette)  اصلاح میکنیم و و مسواک مون هم اورال بی (Oral-B) ست.سیگار مارلبرو (Marlboro) و خودکار بیک (BIC) و روان نویس پارکر (Parker) هم که از واجبات روزانه ی بعضی از ماست...

بگذریم از تیشرت های رنگ و وارنگ باس (BOSS) که میپوشیم  و بارانی خوش دوخت نایک( NIKE) که مارو از برف و بارون حفظ میکنه و کفش های خوش پای تیمبرلند (Timberland) که تو سرما و گرما همراه ماست و لباس های  ورزشی چامپیون  (Champion) که مارو در افتخارات ملی و محلی همراهی میکنه...

احتمالا دیگه متوجه شدید منظورم از (چرا اثر ندارد ؟)  چیه...

آره تا وقتی که که در فروشگاه های زنجیره ای ما پوشاک بنتون  (benton) مد رو به ما عرضه میکنه و محصولات غذایی نستله (nestle) در یخچال های ما جا خوش کردند دیگه نباید بگیم که چرا مرگ بر اسرائیل  گفتن ما اثری رو که میخایم نداره و چرا این همه قطعنامه و تظاهرات ریشه کن نمیکنه این غول آدم خوار رو

درسته هر ریال پول منو شما برای اسرائیل ذخیره میشه و تیر میشه واسه نسل کشی مردم مظلوم فلسطین ، میشه موشک واسه خراب کردن خونه های  برادران و خواهران مسلمون ما...

به نظرتون باز هم فقط به زبان بگیم مرگ بر اسرائیل؟؟؟ 

به زبان و عمل  (با هم )رفتنی ست این غول

راستی میدونستید تولید کننده نوشابه  کوکاکولا و پپسی که تحت لیسانس کوکا و پپسی تولید میشه در ایران به واسطه یک شرکت ایرلندی سالانه 1500000000 تومان  یا شایدم بیشتر به حساب کوکاکولا در آمریکا واریز میکنه و این درحالیست که شرکت کوکا کولای آمریکا یکی از بزرگترین حامیان رژیم غاصب صهیونیسم و اسرائیل  است.

 

...

بدون شرح ۲...

آخه نوشتن شده جرم....

میشداغ...

دلم تنگه خیلی تنگ...

تنگه میشداغ و خاکش

 

میشداغ یعنی...

میشداغ یعنی سلام عزیزم،خوش اومدید خسته نباشید زیارت قبول...

میشداغ یعنی بودن و هست شدن

میشداغ یعنی دعوت صیاد

میشداغ یعنی همه زیبایی ها

میشداغ یعنی قصه ای که غصه اش را پایانی نیست

میشداغ یعنی تپش قلب خادم در اشتیاق ورود زائر

میشداغ یعنی دود کردن اسپندبرای زائری غایب ازنظر

میشداغ یعنی بودن سربهترین سه راهی دنیا

میشداغ یعنی خواهرا آب از منبع تامین میشه صرفه جویی کنید

میشداغ یعنی چشای پف کرده سرصبح

میشداغ یعنی جمع کردن کره مرباهای صبحانه زایر

میشداغ یعنی توسلای بعد نماز عصر

میشداغ یعنی بیعت هر روزه با ایمه و شهدا

میشداغ یعنی همیشه لبخند زدن

میشداغ یعنی دراوج خستگی دم نزدن

میشداغ یعنی خوردن قورمه سبزی با تمام وجود

میشداغ یعنی تکاور منم استادم علیست

میشداغ یعنی بادسرد سرصبح

میشداغ یعنی خیره شدن به تپه شهدا

میشداغ یعنی سکوت شب و ستاره ها

میشداغ یعنی عزیزم فاصله رو پرکن سریعتر حرکت کن

میشداغ یعنی سکوت تفکر ذکر

میشداغ یعنی رهاشدن ازخود درنقطه رهایی

میشداغ یعنی چای بعد رزم

میشداغ یعنی حنایی حناتر  از همه حناها

میشداغ یعنی آش نذری پختن

میشداغ یعنی مهردرست کردن باتربت مناطق

میشداغ یعنی کشتن عقرب

میشداغ یعنی تاکردن700 تاپتو

میشداغ یعنی دعاهای سرسفره

میشداغ یعنی کنسرت زیبای قورباغه ها

میشداغ یعنی سرستون و ته ستون

میشداغ یعنی بارمزیافاطمه الزهرا به قلب دشمن یورش بردن

میشداغ یعنی پشه نگو خرس بگو

میشداغ یعنی وداع باهرچه که غیر میشداغ است

میشداغ یعنی به فراقش نتوان عادت کرد

میشداغ یعنی عشق یعنی زندگی

میشداغ یعنی یه تیکه از دنیا که اسم دنیا اصلا بهش نمیاد،اصلادنیانیست،انگاراشتباهی ازآسمون افتاده پایین

میشداغ یعنی همه دارایی میشداغی ها

میشداغ یعنی اتاق تاریک باباصیاد

میشداغ یعنی برای همه بودن

میشداغ یعنی دختربابا صیادشدن

میشداغ یعنی جشن پتو

میشداغ یعنی دوبار کانال کمیل گرفتن ازباباصیاد

میشداغ یعنی کلی رفیق ماه پیداکردن

میشداغ یعنی درپناه حق باشید خادمای میشداغ رو دعاکنیدتومناطق،خداحافظ عزیزم...

میشداغ یعنی داغ بر دل

 

خدایا ...

خوش آمدید

سلام خدمت همه همسنگران و دوستان محترم

به آدرس جدید وبلاگ خادم الشهدا خوش اومدید

وبلاگ قبلی ثبت سازمانی بود و باید آدرسش عوض میشد

امیدوارم بازهم مثه قبل سنگر مارو با نور حضور و نظراتتون روشن کنید

فقط دلم واسه اون همه نظرات شما سوخت....

 

...

بدون شرح...

من تو او...

من جنگیدم

تو تماشا کردی

او فرار کرد

                من توی کرخه شنا کردم

                              تو به استخر سرپوشیده رفتی

او با اسکی روی آب مزاحم خواب ماهیها شد

 

من با صدای آهنگران بزرگ شدم

تو در حمام از صدایت لذت بردی

او آخرین کاست های لس آنجلس را زمزمه میکرد

 

من عکس حسین خرازی را قاب گرفتم

تو عکس بچه گربه های ملوس را از از دکه روزنامه خریدی

او  پلی بوی  قدیمی خود را ورق زد

 

من شربت صلواتی خوردم

تو کوکا کولا سر کشیدی

او لیمو ترش را در گیلاس فشار داد

      من زخمی شدم

            تو نزدیک بود دلت بسوزد

                          او جای نیش پشه را خاراند

                                               من لباس بیمارستان پوشیدم

                                                   تو جلوی آینه پیراهن تازه ات را نگاه کردی

                                                        او به دنبال کتونی آمریکایی  بازار انقلاب را زیر پا گذاشت

من به اتاق عمل رفتم

تو به اتاق پذیرایی

او به اتاق بازرگانی رفت تا بتواند شیر خشک وارد کند

 

من شهید شدم

تو چرت بعدازظهرت را از دست دادی

او دمر روی تخت خواب افتاد و آروغ زد

من به اقیانوسی از نور افتادم

تو زیر نور چراغ به تماشای ویترین ایستادی

او مه شکن بنزش را در تونل کندوان روشن کرد

 

                                             من هنوز یک  آرزوی بزرگ هستم

                                                                        تو...

                                                                                     او...

 

من و تو کجا هستیم؟؟؟؟

بصیرت...

سلام

نتیجه آراء  ریاست جمهوری که مشخص شد ناخودآگاه یاد جنگ  صفین افتادم و حیله عمرو عاص که قرآن سر نیزه زد و بقیه ماجرا

 

شد اون چیزی که نباید میشد...

اما خب نه  بانکی آتیش گرفت و نه  شیشه اتوبوسی شکسته شد و نه  رنگ بنفشی وسط خبایون جلوی چشم زن و بچه ش کتک خورد

 

راستی  شما هم شنیدین که  رئیس جمهور منتخب  اظهار بیطرفی نسبت به احزاب  خاص کشور نمودند؟؟

اما چندتا سؤال برام پیش اومده

1.اگه ایشون بیطرف هستند چرا با موج رنگی وارد میدون شدند درست مثل 4 سال قبل

2.اگه ایشون بیطرف هستند پس چرا در مناظره ها و تبلیغات اصلاح طلبان را حمایت میکردند و حالا... 

3.اگه ایشون بیطرف هستند پس چرا بیگانه شادمانی کرد از پیروزی اش!!!!!!

 

به هرحال رئیس جمهور منتخب  حالا رئیس جمهور ایران ماست و ایران ما یعنی همه  دنیای ما

وطبق فرمایش رهبرمان وظیفه ما کمک و حمایت اوست و البته بصیرت...

 

فقط آقای رئیس جمهور یادتون باشه :

ما برای اینکه ایران کشوری آزاد شود

خون دلها خورده ایم

آزادی و شرافت ایران ما را حفظ کن

 

ایران...

هرکه مِهرش بیش         

                             مُهرش بیشتر

 

     

یه نظر...

سلام

اولین مناظره بین کاندیدای ریاست جمهوری  برگزار شد و همه ما دیدیم و شنیدیم البته به نظرم گفت وگو بود بیشتر تا مناظره

ولی خب با وجود تعدد کاندیدا همین هم در نوع خودش عالی بود و خیلی چیزها دستمون اومد

 خدا قوت به صدا و سیمایی ها

خب بگذریم

چنتا نظر دارم بخونید دوست داشتید شما هم نظرتون رو بگید

 

1.بعضی آقایون کاندیدا بیشتر سر جنگ دارن و مثه اینکه به تلافی ناکامی هاشون در گذشته اومدن نه ریاست جمهوری!!! هدف چیز دیگری ست...

2.آقایون کاندبدا هنوز به این مهم نرسیدند که ما مردم از چپ و راستی و جناح و حزب خسته و زخم خورده ایم چرا یه جا دم از مردم و حق مردم و آسایش فکری مردم میزنند و جایی دیگه  از شکست خوردن حتمی کشور بدون حضور یک جریان سخن میگن!!!

3.آقایون کاندیدا مگه  نگفتند معتقد و وفادار به ولایت و حرف رهبری هستند پس چرا کلام مولا رو آویزه گوش نمیکنند و همچنان  اقدام به تخریب و کوباندن دیگران میکنند.

4.بعضی آقایون کاندبدا زیاد از حد رویایی و ایده آل فکر میکنند و یه قطع  یقین دم از اصلاح صد در صدی اوضاع میزنند بهتر نیست واقع بین تر بود به اوضاع کشور...البته امیدوارم واقعا اینطور باشه و هدف فقط کسب رای از طریق تحریک احساسات مردم نباشه

 

راستی بهتر نیست بعضی آقایون کاندیدا اطلاعات عمومی شون در مورد کشوری که میخوان سکان اداره اون رو بدست بگیرند کمی بالا ببرند تا معدن  رو با منطقه جذب توریست اشتباه نگیرند!!!!!

 

قضاوت با شما

از کجا آورده ای؟؟؟؟....

_* این مال - بیت المال - نه از آن من و نه از آن توست.

*هرگز نمیتوانم به کسی بیش از حقش چیزی بدهم.

*آیا به من میگویید که پیروزی را با ستم به افراد ملت بجویم؟ به خدا سوگند تا ستارگان در آسمان

به دنبال هم روانند این کار را نخواهم کرد

                                                                                   (امام علی)

 

و علی (ع) هرمالی را که احتکارگران به ناروا گرد آورده بودند با دقت از آنان گرفت

 بدان سان که

پوست عصا را از آن جدا میکنند

 

 

و حالا

شمایی که پا پیش گذاشتی و در خودت دیدی

لیاقت و شرافت

خدمت به ملت ایران را...

 آیا وقتی سکان ریاست جمهوری رو به دست گرفتی

میتونی

توانش رو داری

که

به خیلی ها یگی

از کجا آورده ای؟؟

میتونی علی (ع) وار خدمت کنی؟؟؟