کاش زودتر بیایی...
گفتم بنشینم و با دلی زخم خورده وتنگ برایت بنویسم...
سلام، راستی هیچ تکراری نوتر از سلام نیست . اصلا هیچ میدانی چند سال است که در انتظار تو غبار جاده ها را به چشم میخریم ؟ یازده قرن! باورت میشود؟ بعضی هایمان خسته شدند اما ما هنوز طاقت آورده ایم ایستاده ایم نفس میکشیم هرچند سخت اما جای شکرش باقی ست که سرد نشده ایم.
وقتی تو بیایی با طولانی ترین شعر سپیدی که در چشم هایت داری همه باور خواهند کرد که گل سرخ در زمستان هم خواهد رویید
. و آن وقت "نمیدانم کی" که بیایی دیگر هیچ چشمی برای فهماندن مقصودش منت هیچ قلم و کاغدی را نخواهد کشید وتهمتی ناروا نخواهد شنیدبخاطر تپیدن دلش برای دین و مذهبی الهی...
و دیگر هیچ وقتِ خدا "امیر محمد" روی دفتر مشقش خوابش نخواهد برد و میدانم که تو به رویش نخواهی آورد که چرا بعدازظهرها یک راست نمیرود خانه و چرا هر ماه پول های کیف پدرش یک هو زیاد میشوند...
و آنوقت "نمیدانم کی " که بیایی دیگر هیچ پیرزنی بر سر ته مانده غذایی با گربه در کنار پیاده رو خیابان بلوار دعوایش نمیشود. و آنوقت تو دنیا را به دلهای کوچک خواهی داد تا یک روز دنیا هم رویِ روشنی را ببیند و هر دلی شعبه ای از محبت شود.
و آنوقت "نمیدانم کی" دیگر شیرینی فروشی سر کوچه مان خرده شیرینی دیروزش را با شیرینی امروزش قاطی نخواهد کرد
و دیگر هیچ کودک همسایه ای نباشد که خوابش نبرد از صدای گرسنگی شکمش...
و دیگر با بودن تو هیچ آفتابگردانی به خاطر پیداکردن خورشید سرش گیج نخواهد رفت و چادر سپید خواهرم با گلهای آبی و بنفش موقع نماز قشگترین دشت گل بنفشه دنیا خواهدشد و تمام پنجره های دنیا رو به خدا خواهند شد...
در این هیاهوی پرزرق و برق دنیا نمیدانم چقدر دلم هوایت را کرده است و شاید هم...
امشب که صدای باران می آید نمیدانم چرا فکر میکنم که تو هم در یک جمعه بارانی خواهی آمد.جمعه ای که پر هیاهوترین جمعه خواهد بود و بازارهای عاشق بازی به دور از تمام زرق و برق ها بارزترین تعطیلیشان را خواهند داشت
و چقدر دلم میخواهد که همین جمعه بیایی
اللهم عجل لولیک الفرج
به رغم مدّعیانی که منع عشق کنند......جمال چهره تو حجّت موّجه ماست
بخاطر پست قبلی خیلی ها بهم ایراد گرفتن و حرف هایی زدن که حق من نبود...
نمیدونستم وقتی صادقانه نظری مخالف نظر هم فکرام رو داشته باشم تا این حد براشون سخته که...
بگذریم...الان به حرف یه بزرگی میرسم که میگفت در این راه فرهنگ سازی که تو پیش گرفتی ناملایمات و تیری که از طرف خودی بهت میخوره زیاده و ...
خب شاید خیلی از شما عزیزان حق دارید چون در این راه بدی هایی که شنیدین خیلی بیشتر از خوبی هاش بوده...من قصدم فقط وفقط اشاعه دین و مذهب قشنگمون بوده به جوون های هم سن و سال خودم که گرفتار دامی همچون فیسبوک هستند
*هستم تا آخر....
http://dokhtaranefedagh.blogfa.com/post/69